معرفت حضرت باریتعالی

ساخت وبلاگ
من  همانم  که  شروعش  کردی  نکند  دل بکنی , دل ندهی بی سر و سامان بشوم ؟ " فائزه شعبانی"  ************************************************* آمدم خانه ی جانت , که جانان بشوم  رفتی  یارا  , به ابد داغِ فراوان بشوم  دیدی  آن  روز  مرا  شانه کنان ,  خندیدی تو ندانسته که با خنده چه طوفان بشوم ؟ مانده ام حسرتِ یک عمر کنارِ دلِ تو  گفته ام آینه را : کاش به پایان بشوم من  زلیخا بشوم  وصل تو را حیله معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : جانان, نویسنده : imarefateyare بازدید : 196 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 14:06

ساخته ام با  تو قمار  در راه عشق من ندانم تا رسم شاهراه عشق ؟ این فقط دانم که جانم جان توست خاکم  و  چشمم بِدان باران توست گر  بباری  آری  احیا می شوم  قطره ام با تو چو دریا می شوم کی  رسانی تا  به  اقیانوس  عشق از صمیم دل کنم دست بوس عشق سایه سایه در پی ات آواره ام  کِی نوازی در نی ات ؟ آواره ام  سوختی ام , مرحم کجا می زاریََّم ؟ ابرِ  رحمت  کی ؟  کجا  می باریَّم ؟  خواهمت  یک  بار  دیگر  ب معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : مثنوی,ساربان, نویسنده : imarefateyare بازدید : 179 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 14:06

هزار طلوع خورشید  , چه ثمر ؟ تو را می خواهم  چه سود هزار هزار گردش قمر ؟ تو را می خواهم  تو با حجمِ دردِ همه ی عالم دلنشینی به جان من ای مرا  دردِ تو شرین تر  از شکر  تو را می خواهم مرا مران ز خود که گنه باشد دل شکستن ضعیف به محبتت سبز کن مرا  ,  نه تبر تو را می خواهم  تو آرزوی همه شهری ! چگونه تا تو رسم بگو عزیز ؟ زین شهر کسی به دلت نهاده اثر؟ تو را می خواهم محال است  دعاهای شبانه ی من به آسم معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : تورا,خواهم, نویسنده : imarefateyare بازدید : 180 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 21:23

ساحلِ افتاده ام  کاش  به  دریا شوم خسته ز هجران تو , بادیه , صحرا شوم   کاش رسد تا خبر : " از تو خبرها گرفت" زین  خبر ناشده  ,  عاشقِ  نو پا شوم   ای همه ی جان من کن گذری تا که من عشقِ محالِ  تو را  شهره به دنیا  شوم   خنده ی غم می زنم طعنه ی اغیار را آب گذشته ز سر  باد  که رسوا شوم   خطِ جنونم تویی شعر و فنونم تویی سرِّ  کنونم تویی  گاه  به  آوا شوم   کی سبُکم می کنی جان ز ثقل غمت شب زهجوم خیال خ معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : ساحا,افتاده,دریا, نویسنده : imarefateyare بازدید : 199 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 21:23

من  همانم  که  شروعش  کردی  نکند   دل بکنی , دل ندهی بی سر و سامان بشوم ؟ " فائزه شعبانی"  ************************************************* آمدم خانه ی جانت , که جانان بشوم  رفتی  یارا  , به ابد داغِ فراوان بشوم  دیدی  آن  روز  مرا  شانه کنان ,  خندیدی تو ندانسته که با خنده چه طوفان بشوم ؟ مانده ام حسرتِ یک عمر کنارِ دلِ تو  گفته ام آینه را : کاش به پایان بشوم من  زلیخا بشوم  وصل تو را حیله معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : آمدم,خانه,جانت,جانان,بشوم, نویسنده : imarefateyare بازدید : 195 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 21:23

دوش  آمدی و خواب مرا ستاره باران کردی

باز رفتی  و  چشمان  مرا  دچار باران کردی

یک  شهر  برای  وصل  تو  نذر  دارند 

خوب  کردی از آن  همه  مرا تو  قربان کردی 

" یوسف "

معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : رباعی, نویسنده : imarefateyare بازدید : 205 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 21:23

شروعِ تو , شروعِ عشق , شروعِ حیاتی دیگر است مگیر  عشقت ز من که  هزار  نقشه  در  سر است  خوشم که به دریای عشقت غوطه ورم و بی خبر مگر در عالم هستی به جز عشقت  , خبر است ؟ زیان دیده  هر که  عشق فروخت و کالا خرید نگاه کن ظاهرش برده دید و ندانست یوسف چقدر با هنراست گرم به عشق خاکی مبتلایی میندیش که به خطایی این  همان  طلیعه ی  شروع یک  عشقِ  بالاتر است مگر ندانستی بهر معرفت امده ای تا به این خاکدان معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : شروع,شروع,شروع,حیاتی,دیگر, نویسنده : imarefateyare بازدید : 192 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 21:23

نمی آیی نمی بینی , نمی بینی نمی حوانی تو  هم  ناگفته های این  دل  زارم  نمی دانی منم زخمِ دلم  هم عمق زخم توست عزیز دل برای التیام این زخمها چرا پیشم نمی مانی ؟ وفا کن , پای جان می مانمت چون  عاشقان  , صدّیق برای این دل عاشق همی اغیار را از خود نمی رانی ؟ بیا شهرم یقینت گردد این عاشق فدا می سازدت جان را اگر چه نیستی تو اولین عشقم  , گران جانی گران جانی مرا خواهد  کُشد  این  قصه ات  دل در  گرو معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : بینی,ببنی,بخوانی, نویسنده : imarefateyare بازدید : 188 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 21:23

بشکن دلم را برای شکستن آمده اینجاببند به مهرت که برای بستن آمده اینجا ببند به  زلفت  همه ی  مرا  به تار مویی گمان مبری که برای گسستن آمده اینجا هزار غم  ز  ازل  به  جانم  رخنه  دارد  و اما برای نگاه عاشقانه و ز غم رستن امده اینجا بمیرم برای  دل تلاطم  طوفان زده ی زخمی تو کاش بدانی برای کمی مرحم بستن آمده اینجا همیشه ات آن سوی جوی آب دیده ام  دستم گیر برای با  تو  بودن  و  عاشقانه  زیستن  آمده معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : اشکستن,اینجا, نویسنده : imarefateyare بازدید : 200 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 18:53

ای تشنه ی عشق مجو که سیراب نمی شویم با این عشق مجازی آیا مرداب نمی شویم هر از گاهی مهمان نا خوانده ای به دل است  با این خوراک چرا سیاه چاله و گرداب نمی شویم صدای دلِ ما صدای هوس میدهد نه عشق حجاب زنگار به جان داریم که مهتاب نمی شویم آشفته می کنیم روزگار دل دیگران به مکر هزار خیال باطل است که به خواب نمی شویم هرزه گویی میکنیم و بی ثمر گفتار پوچ و زهر چرا که هرزه خواریم و کنار کتاب نمی شویم ما معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : مجازی, نویسنده : imarefateyare بازدید : 205 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 18:53

هزار طلوع خورشید  , چه ثمر ؟ تو را می خواهم چه سود هزار هزار گردش قمر ؟ تو را می خواهم  تو با حجمِ دردِ همه ی عالم دلنشینی به جان من ای مرا  دردِ تو شرین تر  از شکر  تو را می خواهم مرا مران ز خود که گنه باشد دل شکستن ضعیف به محبتت سبز کن مرا  ,  نه تبر تو را می خواهم  تو آرزوی همه شهری ! چگونه تا تو رسم بگو عزیز ؟ زین شهر کسی به دلت نهاده اثر؟ تو را می خواهم محال است  دعاهای شبانه ی من به آسما معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : خواهم, نویسنده : imarefateyare بازدید : 189 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 18:53

فدایت  ,  چرا دوریت تمامی ندارد ؟سکوت است جوابت کلامی ندارد ؟ بدانی  که بدتر  از انتظار چه باشد ؟ که اینکه برایم قاصدت سلامی ندارد کجا می توان چشم پوشی نمود ز عشقت بگو  تا  مرا  دین تو  در محبت امامی ندارد ؟ چه دل خوش نموده این ساده دل به قولهای تو همی تا نداند  که وعده  به دیوانه دوامی  ندارد مرا گفته بودند : به  کویش  نگاه دار دلت را امیدی مبندی قرار عاشقیهایش قوامی ندارد " یوسف "   معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : فداین,دوریت,تمامی,ندارد, نویسنده : imarefateyare بازدید : 185 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 14:03

عزیزم , دلم پَر پَر هست , دلت را خبر هست از این دل ؟مرا عاشقی در سر هست دلت را خبر هست از این دل ؟   خدا داند  و من که آشوب این دل  چو طوفان نوح  هست به طوفان کجا لنگر هست ؟ دلت را خبر هست از این دل ؟   تورا پروریدم به عشقی که هستیِ من بدان بسته است فراقت که خون جگر هست دلت را خبر هست از این دل ؟   خوش انصاف باش و خبر کن ز حالت دلم را , شکسته دلم زمن بشکسته تر کمر هست ؟ دلت را خبر هست از این دل   معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : عزیزم,پَرپَر, نویسنده : imarefateyare بازدید : 175 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 14:03

عمری است تا از جان و دل ای جان و دل می خوانمت

تو  نیز  خواهان  منی  می دانمت  می دانمت 

گفتی  اگر  دانی  مرا  آیی و بستانی مرا 

ای هیچگاهِ ناکجا ! گو کِی کجا بستانمت ؟

" هوشنگ ابتهاج "

معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : شعری,هوشنگ,ابتهاج, نویسنده : imarefateyare بازدید : 200 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 14:03

من اگر عهدی شکستم بهر جانان بود و بسکاش بدانی رفتنم ابقای یاران بود بس من یقین دارم بسی رنج وبلاها دیده ای  تو یقین کن هم فرارم بهرتو جان  بود و بس ای هوایم , در هوایت , من هوایی می شوم اری بیمارت فراقش بهر درمان بود و بس گرچه از هجران تو عمرم به پایان می رسد نه که والله رفتنم پنداری آسان بود و بس می زنی تهمت بزن , اما قلم از عشق مزن هم خیالت تا به هجرت ماه تابان بود و بس هر چه را باشد بها , معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : عهدی,شکستم, نویسنده : imarefateyare بازدید : 167 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 14:03

شورِ تو آشوب تن ,  عشقِ تو آرام جانای نفسِ  گرمِ  تو  حرز  و  دعا  و  امان    منتظرم  منتظر  تا  که  صلایم  زنی دانه و آبم تویی ای حرمت سایه بان   کفتر جلد توام گرچه دوسه شهر دورتر در حرم سینه ات  جا شوم ای آسمان    جان من و جان  تو بسته ی زنجیر عشق گر نبُوَد داغ عشق خُسر  و  زیانینم  زیان    پادشهی میکنم گه که نگاه می کنی پاکی عشقت مرا برده  همی لا مکان    بوسه کجا  خواهمت  ؟  من  به نگه  قانعم  معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : آشوب, نویسنده : imarefateyare بازدید : 175 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 14:03

شنیده ام به غم نشسته ای فدای غمتاز این درد بسی شکسته ای فدای غمت چاره به جز غم و شکستن نیست در عشق مگر با من این عهد نبسته ای ؟  فدای غمت همان روز که گفتی :  " بوسه بر دل نازت " مرا یقین افتاد که دل بسته ای فدای غمت  هزار درد به جانت  افتاده  از این عشق و فراق مرحبا به معرفتت که نگسسته ای فدای غمت می دانم ز غیبت ناگهانی من  گرفته و  محزونی شرح آن نتوانم اگر چه دل خسته ای فدای غمت بدان  برایم معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : شنیده,نشسته,فدای, نویسنده : imarefateyare بازدید : 152 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 14:03